در نرجه بسیار قدیم هنگامی که کسی قصد سفر مکه، کربلا، نجف و مشهد را داشت، یک نفر چاوشی خوان می گرفت و او از یکی دو ماه مانده به سفر، در کوچه ها چاوشی می خواند و ضمن آن اعلام می نمود که چه کسی قصد سفر به کجا را دارد. این چاوشی خوانی موجب می گردید تا افراد دیگری نیز که علاقمند به چنین سفری بودند در جریان قرار گرفته و چنان که آنان نیز قصد این سفر را دارند با وی همراه شوند. چاوشی خوان، به یکی دو روستای پیرامون نیز می رفت و در آن جا نیز چاوشی می خواند و بدین وسیله راغبین به این سفر را آگاه می نمود. نتیجه آن می شد که با پیوستن افراد دیگر، کاروانی چند نفره از اهالی یکی دو روستا عازم سفر می گردید.
با آمدن وسایل نقلیه جدید، باز هم چاوشی خوانی برای کسانی که به اماکن متبرکه می رفتند ادامه داشت، تا به مرور ایام منسوخ گردید. ولی چاوشی خوانی برای کسانی که از زیارت اماکن متبرکه باز می گشتند تا امروز ادامه دارد.
در قدیم هنگامی که کسی از مشهد می آمد برایش اسفند و کندر دود کرده این چاوشی را می خواندند:
اول بـه مدینـه مصطفی را صلوات دوم به نجف شیـر خدا را صلوات
در کرب و بلا به شمر ملعون لعنت در توس غریب الغربـا را صلوات
ولی امروزه این چاوشی برای کسانی که از مکه و عتبات عالیات (کربلا و نجف و کاظمین) می آیند خوانده می شود.
شیوه استقبال
هنگامی که کسی از مکه یا عتبات عالیات می آمد جمعی از اهالی یک کیلومتر یا بیشتر به استقبال او می رفتند و هنگامی که حاجی یا کربلایی به محل استقبال می رسید، از طرف خانواده، اقوام و دوستان نزدیک یکی دو گاو و گوسفند زیر پای او قربانی می کردند. پس از روبوسی؛ حاجی یا کربلایی را با سلام و صلوات و در حالی که یک نفر چاوشی می خواند و در مسیر راه او اسفند و کُندُر دود می شد به ملارد می آوردند.
در مسیر راه، اهالی یکی یکی و یا چندنفره به استقبال می رفتند و او را تا خانه همراهی می نمودند. در چند نقطه از مسیر راه نیز گوسفند و گوساله ای قربانی می گردید و سپس اهالی به خانه های خود رفته و از چند ساعت بعد گروه گروه به دیدن حاجی یا کربلایی می رفتند. اگر حاجی یا کربلایی در تاریکی می رسید، علاوه بر آنچه گفته شد، در محل استقبال و نقاطی از مسیر راه، آتش روشن می کردند و یا با فاصله های طولانی فانوس می گذاردند و بعدها در مسیر راه چراغ زنبوری روشن می کردند.
وقتی حاجی یا کربلایی در منزل استقرار می یافت، اکثر کسانی که به دیدن او می رفتند با خود کله قند می بردند و تعدادی نیز گوساله یا گوسفند می بردند. تا چند روز با گوشت های قربانی به مهمانان شام و نهار داده می شد و اگر گوشت ها زیاد بود، آن ها را میان اهالی تقسیم می کردند. و اگر کم می آمد تعدادی از گوساله و گوسفندهایی را که هدیه آورده بودند قربانی می کردند.
حاجی یا کربلایی یک هفته تا ده روز در منزل می نشست تا به دیدنش بیایند. آنگاه نوبت حاجی یا کربلایی بود که به بازدید تمام کسانی که به دیدنش آمده بودند بپردازد. هدیه حاجی یا کربلایی بیشتر مهر و تسبیح بود ولی برای کسانی که گاو و گوسفند آورده بودند؛ هدایایی همچون پارچه، پتو، ساعت و... داده می شد.
در قدیم رسم این بود زائری که از مشهد می آمد حتماً یک نهار یا شام اقوام و دوستان را دعوت می کرد.